طلوع کرده ز قم آفتاب عرفانی
سکوت توست پر از آیه های نورانی
شکوه نام ولایت میان دستانت
دلت گرفته از این غصه های طولانی
از آن نماز جمعه ی معروف شهر شلوغ
به آتش خودشان سوخت فتنه های تهرانی
دوباره مصحف و قرآن دوباره فتنه و آتش
دوباره دست عدو و نیزه های قرآنی
دوباره پند و دوباره خطبه های بلند
دوباره خون دل و اشک های پنهانی
غرور نام وطن سینه سینه می گردد
به پای انقلاب نشسته چشمهای بارانی
به چشم کوری همه ی دشمنان وطن
فدای انقلاب شود قلبهای ایرانی
کلام شعر من اوفتاد از دلم
غزل برای توسخت است دلبرخراسانی
طلوع کرده ز قم آفتاب عرفانی
سکوت توست پر از آیه های نورانی
شکوه نام ولایت میان دستانت
دلت گرفته از این غصه های طولانی
از آن نماز جمعه ی معروف شهر شلوغ
به آتش خودشان سوخت فتنه های تهرانی
دوباره مصحف و قرآن دوباره فتنه و آتش
دوباره دست عدو و نیزه های قرآنی
دوباره پند و دوباره خطبه های بلند
دوباره خون دل و اشک های پنهانی
غرور نام وطن سینه سینه می گردد
به پای انقلاب نشسته چشمهای بارانی
به چشم کوری همه ی دشمنان وطن
فدای انقلاب شود قلبهای ایرانی
کلام شعر من اوفتاد از دلم
غزل برای توسخت است دلبرخراسانی